سلام به تمام دوستان کنکوری!
تو این مطلب میخوام مسیری که خودم رفتم و ازش نتیجه گرفتم و به شاگردامم گفتم و نتیجه گرفتن رو بهتون بگم. اما توجه کنید که این صرفا یه تجربه است و ممکنه برای شما کار نکنه. هرچند برای من و بیشتر دوستان من کار کرده.
بهتره این مطلب رو کامل بخونید ولی اگه آدم صبوری نیستید و میخوایید سریع فقط راه حل نهایی رو ببینید میتونید مستقیم برید به قسمت جمعبندی تو بخش سوم و بقیهٔ قسمتها رو رد کنید. هرچند باز هم توصیه میکنم مطالب این نوشته رو کامل بخونید و از روش رد نشید!
نکتهٔ مهم ۱: کنکور و انتخاب رشته تنها یه مرحله از زندگیه. قبول شدن یا نشدن توی یه رشتهٔ به خصوص یا دانشگاه خاص نه به کسی ارزش بیشتری اضافه میکنه و نه قبول نشدنش از ارزش اون آدم کم میکنه. فلذا برای مدرک نجنگیم! برای شادی خودمون بجنگیم!
در همین راستا پیشنهاد میکنم این پستم رو هم بخونید:
نکتهٔ مهم ۲: من تو این مطلب تمرکزم رو روی کنکور سراسری و رشتهٔ ریاضی-فیزیک گذاشتم. اما این حرفها برای رشتههای دیگه هم تقریباً صادقه و همین طور توضیحاتی که این جا دادم رو میشه برای تقریباً هر آزمونی و حتی یادگیری و دورهٔ دروس هم استفاده کرد. پس فقط محدود به کنکور نیست.
کنکورخوانی
من اسم روشم رو میذارم «کنکورخوانی» چون اولین بار به عنوان یه شیوهٔ خوندن برای آمادگی آزمونهای تستی ایجاد شد. هرچند بعداً گسترشهایی پیدا کرد به طوری که همین شیوه رو میشه برای آزمونهای غیرتستی و حتی دورهٔ دروس هم استفاده کرد.
این روش، از مبانی مشابهی با مدل «جعبهٔ لایتنر» استفاده میکنه. اما هم سادهتره هم کمی تغییرات داره نسبت به مدل لایتنر تا برای خوندن درسها و مرور تستها مناسبتر باشه.
من تو این نوشته، با تمرکز روی کنکور سراسری رشتهٔ ریاضی-فیزیک حرفهام رو میزنم و مخاطب اصلی من بچههای دبیرستانی و در شرف آزمون سراسری هستن. اما این مطالب رو میشه برای تقریباً هر آزمون استاندارد دیگهای هم در نظر گرفت و به کار برد. غیر از اون هم همون طور که قبلتر گفتم، برای دوره و به خاطر سپاری دروس هم میتونه کاربردی باشه.
خب این روش رو من تو چندتا مرحله بهتون معرفی میکنم:
- مفاهیم پایهای: یه سری از حرفهای مرسوم راجع به کنکور و آزمونهای تستی که بهتره بازتعریف بشن.
- اصل روش: که مبتنی بر بازخوانی و تکراره.
- نکات تکمیلی: هم شامل زمانبندی و برنامهبندی پیشنهادی و چندتا نکته و راهکار برای استفادهٔ بهتر از این روش و کلاً تست زدنه.
بریم سراغ این مراحل:
مفاهیم پایهای
ممکنه تا الآن جملاتی مثل «روش تستی و روش تشریحی با هم فرق دارن» یا «تستزنی فقط مهارت میخواد و سواد نمیخواد» (یا مشابههاش) رو زیاد شنیده باشید. هرچند این جملات غلط نیستن اما درست هم نیستن!
منظورم چیه؟ اینه که واقعاً مهارتهایی وجود داره که اگه بلدشون باشید تو آزمونهای تستی راحتتر و سریعتر به جواب میرسید و میتونید درصدهای بالاتری رو کسب کنید. اما این راهها همهٔ آنچه که شما نیاز دارین نیستن! از طرف دیگه میبینیم اثر این راهها معمولاً تو جزئیاته و نه تو کلیات (مثلاً رتبهٔ ۱۱۰ رو از ۱۲۰ جدا میکنه. نه این که یهو رتبهٔ ۵۰۰ رو بکنه ۲۰۰) هرچند استثناءهایی هم همیشه وجود دارن. حتی تجربه نشون داده کسانی که با اتکای بسیار زیاد به روشهای تستزنی تونستن رتبههای خوبی بیارن (هرچند تعدادشون واقعاً خیلی کمه) معمولاً یا افراد بسیار باهوشی بودن که فرایند یادگیری در ناخودآگاهشون نهادینه شده بوده فلذا «سواد مورد نیاز» رو داشتن یا این که تو دانشگاه میبُرَن و کم میارن؛ (ر.ک. بحث هویت در کتاب «عادتهای اتمی» نوشته James Clear) چون «فرهنگ و عادت مطالعه، تحقیق و پرسشگری» رو تو خودشون پرورش نداده بودن و فقط به «دوپینگهای کوتاهمدت» دل خوش کرده بودن که مشخصاً برای دانشگاه و در دراز مدت جواب نمیده.
یه اشتباه رایج دیگه هم اینه که فکر کنیم برای یک سؤال، «راه حل تستی» و «راه حل تشریحی» با هم متفاوت هستن. واقعیت اینه که تفاوتی بین سؤال تستی و سؤال تشریحی نیست. و اگه میخوایید به صورتی جدیتر بشنوید: طراحهای محترم همون سؤالات تشریحی مرسوم رو بر میدارن و به سه چهار مدل مختلف حلش میکنن - یه مشخصاً فقط یکی از اون چند مدل، روش درست حل سؤاله - و پاسخهای به دست اومده رو میذارن جای گزینهها. یا برای طراحی امتحانهای تشریحی هم یک راه مرسوم اینه که شما سؤالات تستی رو بردارید، گزینههاش رو حذف کنید (یا حتی گزینهها رو هم به عنوان راهنمایی نگه دارید) و از دانشآموز/دانشجو بخوایید سؤال رو به صورت کامل و تشریحی حل کنه.
پس تا این جا دوتا نکتهٔ مهم رو فهمیدیم:
- هیچ روش جادوییای برای پاسخ به سؤالات تستی و درصد بالا در کنکور وجود نداره!
- راه حل تستی و تشریحی سؤالات با هم فرقی ندارن!
اما داستان عمیقتر از این حرفهاست. بذارید یه سری عدد و رقم بهتون بگم:
شاید براتون عجیب باشه ولی اگه کسی میانگین درصدهای دروس عمومی رو چیزی نزدیک به ۸۰٪ یا بیشتر بزنه و میانگین دروس اختصاصی رو هم چیزی نزدیک به ۵۰٪ یا بیشتر، من تضمین میکنم رتبهٔ زیر ۱۰۰۰ (هزار) میاره. یعنی رتبهٔ سه رقمی که آرزوی خیلیهاست! اما شاید فکر کنید این عددها هم خیلی تخیلی و دست نیافتنی هستن ولی دارید اشتباه میکنید! چون احتمالاً با فرایند عمومی طراحی سؤالات در کنکور (و تقریباً هر آزمون استاندارد دیگهای) آشنا نیستید.
مگه تستهای کنکور چطوری طراحی میشن؟
من این جا از بدون ذکر جزئیات، ازشون رد میشم و فقط قسمتهای مهم ماجرا رو براتون میگم. (مراحلی که این جا میگم، نقل گفتهها و خاطرات معلم دوران دبیرستانم هست. ممکنه در جزئیات - و حتی کلیات - نقصهایی داشته باشه چیزی که میگم، هرچند اطمینان نسبی از صحت حرفهام، مستقل از منبعی خاص، دارم)
اول یه سری بانک سؤال طراحی و ایجاد میشه. سؤالات شامل گزینههای پیشنهادی، راه حل کامل تشریحی و موضوع (مبحث) سؤاله. این بانک سؤالات در طول سالهای مختلف مدام در حال به روز رسانی و تکمیله.
سؤالاتی که جدید طراحی شدن، برای یک گروه دیگه فرستاده میشن تا اون سؤالات رو سطحبندی کنن.
بعد، از هر طراح میخوان تا چند برابر تعداد سؤالات هر درس و بودجهبندی هر مبحث، از این بانک سؤالات سؤال انتخاب کنن.
سؤالات انتخاب شده برای سطحبندی مجدد در اختیار یه گروه دیگه قرار میگیره و این گروه دوم ضمن سطحبندی سؤالات، بر حسب بودجهبندی مباحث و تعداد سؤالات هر درس هم دو سری سؤال انتخاب میکنن. قاعده بر اینه که در هر سری از سؤالات هر درس از حدود یک سوم، سؤالات آسون، تقریباً نیمی رو سؤالات متوسط، حدود ده پانزده درصد سؤالات سخت و در نهایت یک یا دوتا سؤال بمب تشکیل بشن.
حالا این دو سری سؤال، برای آزمون فرستاده میشن به دست یک گروه دیگه. کار این گروه اینه که سؤالات رو حل کنن و مطمئن شن واقعاً حجم آزمون منطقیه. اما اگه حجم آزمون به هر دلیلی منطقی نباشه، از سری دوم سؤالات بر میدارن و با سؤالات سری اول تعویض میکنن.
تو این مرحله چندتا آزمون تقریباً استاندارد برای هر درس داریم. بقیهٔ ماجرا هم میشه کنار هم گذاشتن این مجموعه سؤالات و طراحی آزمون نهایی که توسط خود سازمان سنجش انجام میشه.
(تو کل این فرایند چیزی نزدیک به صد معلم و طراح سؤال رو از سراسر کشور جمع میکنن و چند ماهی قرنطینه میکنن)
وقتی میگیم «سؤال آسون» منظورمون سؤالیه که آدم میتونه بدون هیچ تحلیل و محاسبهای به صورت حفظی جواب بده. «سؤال متوسط» سؤالیه که راه حل معین داره. ممکنه از چند بخش تشکیل شده باشه اما خلاقیت خاصی برای حل کردن نمیخواد. «سؤال سخت» هم سؤالیه که نکتهٔ انحرافی خاصی داره یا خلاقیت خاصی برای حل کردن میخواد و «سؤال بمب» هم برای کسانی گذاشته شده که قراره تو رتبههای بالا (بخونید تک رقمی) رقابت کنن. برای همین هم سؤالات بمب معمولاً یک ترکیب پیچیده از نکات انحرافی و خلاقیت در حل سؤال هستن.
خب! اگه به این فرایند دقت کرده باشین چیزی در حدود نیمی از سؤالات هر درس رو سؤالات «آسون و متوسط» تشکیل میدن. سؤالات آسون که تکلیفشون روشنه. کافیه متن درس رو به صورت عمومی بلد باشید تا بتونین بهشون جواب بدین. (دانشآموزی که در طول سال درسشو خونده و مرور کرده - کاملاً معمولی و بدون خود کشون! - میتونه جوابشون بده) سؤالات متوسط هم سؤالاتی هستن که اگه راه حلشون رو بفهمید، بدون مشکل میتونید حلشون کنید. حواستون رو به متن سؤال جمع کنید و تو خوندن سؤال و تحلیل و محاسباتتون خطا نکنید، به راحتی و به شکل روتین حل میشن. پس همین الآن حدود پنجاه درصد از نمره رو داریم! اما سؤالات سخت و بمب نیازمند زمان جداگانه و اختصاصی هستن. تمرکز بیشتری میخوان نسبت به سؤالات دیگه و احتمال خطای محاسباتی یا وجود نکتهٔ انحرافی توشون بسیار بیشتره.
پس عدد پنجاه درصد که برای دروس اختصاصی گفتم با یک فرایند منظم مطالعه و تمرین میتونه به دست بیاد.
اما برای دروس عمومی هم گفتم هشتاد درصد. این عدد از کجا اومده؟ خب تا پنجاه درصدش رو که همین بالا توضیح دادم. اون حدود سی درصد هم از این جا میاد که «تعداد سؤالات تکراری تو دروس عمومی بسیار بسیار بیشتر از دروس اختصاصیه» که این موضوع هم یک دلیل عمده داره: دروس عمومی، هرچند دارای فرایندهای تحلیلی هستن اما سؤالات تحلیلی در دروس عمومی معمولاً جزو سؤالات «سخت» به حساب میاد و همین مطلب هم دست طراح رو برای طراحی سؤالات نو و غیر تیپیکال میبنده.
یه بحث مهم دیگه هم هست: شانسی بزنیم یا نه؟
این موضوع یه کمی نیاز به باز کردن داره. من تحت عنوان کلیتر چطوری تست بزنیم تو قسمت نکات تکمیلی میارمش.
خب فکر کنم حالا دیگه متوجه شدیم از کنکور چه انتظاری داریم:
- تفاوتی تو راه حل سؤالات تستی و تشریحی وجود نداره.
- هیچ راه میانبر یا جادوییای برای به دست آوردن رتبهٔ خوب در کنکور وجود نداره.
- تقریباً یک سوم سؤالات هر درس رو میشه عملاً حفظی جواب داد. حدود یک دومش رو میشه با دقت در صورت سؤال و مراحلِ راه حل به جواب رسید و ما بقی هم با صرف وقت و تمرکز بسیار احتمالاً به جواب میرسن.
- اگه حدود هشتاد درصد عمومی و پنجاه درصد اختصاصی بزنیم، رتبهٔ خوبی میاریم و این موضوع با ترکیببندی سؤالات هم میخونه.
پس رتبهٔ خوب در کنکور آوردن همون قدر که تلاش و پشت کار میخواد، همون قدر هم دستیافتنیه و یه رؤیای دور از دسترس و مخصوص یه عدهٔ خاص نیست. هرچند راستش رو بخوایین این جملهٔ آخر رو چرت گفتم! 😂 چون اگه ممارست و پشت کار در مطالعه و مرور وجود نداشته باشه - که تو این مطلب میخواییم به همین بحث بپردازیم و یه شیوهٔ خوب هم براش معرفی کنیم - هیچ وقت اون رتبهٔ خوب به دست نمیاد! و نکته هم همین جاست که بیشتر آدما نمیتونن یا نمیخوان خودشون رو به این ممارست عادت بدن و از ادامهٔ مسیر دست میکشن.
خب با این پیشزمینهها میریم سراغ اصلِ روش.
اصل روش رو در بخش بعدی میتونید مطالعه کنید.
Comments
No comments yet. Be the first to react!