در باب «ولی گوگل جاسوسی می‌کنه»

اخبار درباره [سوء]استفاده شبکه‌های اجتماعی و گوگل از فعالیت‌های ما، کم نیست. در مقابل چنین چیزی چه می‌توان کرد؟

داستان از توییتی راجع به خواندن مطلبی در تلگرام درباره هواوی و به دنبال آن دریافت پیشنهاد پی‌گرفتن رییس هواوی در توییتر شروع شد. این توییت باعث شد من در خلال گفتگو، بحث #گوگل‌زدایی را پیش بکشم و از کاربران بخواهم رفته رفته به سمت راه‌کارهای آزاد حرکت کنند. یکی از دوستان در واکنش به این بحث، یک «لحظه» منتشر کرد. این لحظه تلاش می‌کرد نشان دهد خیلی از اتفاقات اطراف ما، به صورت تصادفی رخ می‌دهند و الزاما نمی‌توان رابطه یا همبستگی معناداری بین وقوع آن‌ها یافت. هدف این لحظه، این بود که وقتی بسیاری اتفاقات تصادفا مرتبط در اطراف‌مان رخ می‌دهد بعضی همچنان می‌گویند «ولی گوگل جاسوسی می‌کنه». این شد که تصمیم گرفتم این مقاله و این رشتو را منتشر کنم.

در دنیایی که همه جوره اطلاعات شخصی گردآوری و مورد [سوء] استفاده برای مقاصد تجاری یا سیاسی قرار می‌گیره عجیب است که باید هنوز بحرانی محصولات غیرآزاد و در صدر آن‌ها محصولات شرکت‌های GMAFIA را سطحی یا نادیده بگیریم.

قبل از هر چیز GMAFIA اشاره داره به ۶ شرکت بزرگ IT در امریکا که تحقیقات گسترده‌ای بر اساس هوش مصنوعی انجام می‌دن: گوگل، مایکروسافت، اپل، فیس‌بوک، آی‌بی‌ام و آمازون. اما بحث من محدود به این‌ها نیست. این‌ها صرفا خطرناک‌ترین‌ها هستند.

جی‌مافیا

شاید مهم‌ترین رویداد مرتبط با این موضوع، فاجعه کمبریج آنالتیکا باشد. پروژه‌ای که فاش کرد چه طور از اطلاعات کاربران فیس‌بوک، نه تنها برای تحقیقات، بلکه برای اثرگذاری رو افکار و به دنبالش انتخاب‌شان در انتخابات استفاده می‌شود. درباره مهندسی افکار عمومی یا انتخابات در یک کشور کوچک چند هزار نفری صحبت نمی‌کنیم. صحبت از دستکاری در انتخابات امریکاست. اگر می‌شود افکار عمومی و نتیجه انتخابات در امریکا را مهندسی کرد، بقیه چیزها از جمله سلیقه را نمی‌شود؟

مساله‌ای که حتی نگرانی‌ها را می‌تواند افزایش دهد، زیر نظر گرفتن فعالیت کاربران، حتی خارج از شبکه‌های اجتماعی است. دامنه اثر فعالیت این شبکه‌ها، حتی از کاربران آن‌ها نیز فراتر می‌رود. حتی اگر حساب هم نداشته باشید، همچنان مثلا فیس‌بوک تلاش می‌کند یک نیم‌رخ شخصیتی از شما بسازد. تطبیق دادن این نیم‌رخ با اطلاعات دیگر و رسیدن به یک تخمین نسبتا دقیق در خصوص کاربر واقعی، دشوار نیست. به همین دلیل هم هست که فایرفاکس در نسخه‌های اخیرش، به طور پیش‌فرض ردیاب‌ها را بی‌اثر می‌کند.

فوربس: فروش اطلاعات و محتوای تماس کاربران زوم

همان‌طور که بالاتر گفتم، این مساله محدود به جی‌مافیا نیست. همین چند وقت پیش کلی خبر منتشر شد از خطراتی که استفاده از زوم می‌تواند برای حریم شخصی و اطلاعات کاربران داشته باشد. رسما محتوای تماس و پیام‌های کاربران در لحظه جمع‌آوری و برای تبلیغات، فروخته می‌شود. مشت نمونه خروار این خبرها در فوربس می‌توانید ببینید. خودتان این موضوع را تعمیم دهید به سایر بسترهای غیر آزاد ارتباط تصویری.

بحث فروش داده را می‌شود ادامه داد. اخبار کم نیست. حتی برای بسیاری افراد، افشاگری‌های اسنودن در خصوص سطح فعالیت آژانس‌های امنیتی مثل NSA و… هم مهم نیست. اصلا هم مهم نیست که بنیان کسب درآمد شرکت‌های تجاری IT که خدمات رایگان می‌دهند، تبلیغات هدف‌مند است.

کاربر این وضعیت را پذیرفته است

حال ممکن است کسی بگوید جمع‌آوری این اطلاعات، مخفیانه نیست بلکه در شرایط استفاده از خدمت و نرم‌افزار، اشاره شده و کاربر، با استفاده از نرم‌افزار یا خدمت، تلویحا جمع‌آوری آن اطلاعات را پذیرفته است. این حرف، هم درست است هم نیست.

درست است چون کاربر تلویحا پذیرفته. اما درست هم نیست چون این وسط یک سوءاستفاده در حال رخ دادن است. انتقادات زیادی وجود دارد در خصوص شیوه نگارش متون قراردادهای کاربر نهایی یا شرایط استفاده از نرم‌افزار. این متون، طولانی و بعضا مبهم هستند و در نتیجه، بسیاری یا نمی‌خوانند یا بدون فهمیدن معنا و تبعات آن شرایط، آن‌ها را تایید می‌کنند. بنابراین، اخلاقا و حتی حقوقا، می‌شود مبنا قرار دادن چنین پذیرشی را به چالش کشید. بهترین شاهد اعتبار چنین چالشی، شوکه شدن کاربران از هم‌بستگی فعالیت‌شان در دنیای واقعی و تبلیغات در اینترنت است. کاربر، انتظار چنین چیزی را ندارد (ولو اینکه ظاهرا و تلویحا وقوع آن را پذیرفته است)!

چه می‌شود کرد؟

همیشه یک سوال خوب این است که چه کنیم؟ شکایت کنیم؟ به گوگل و جی‌مافیا حمله کنیم؟ کلا قید فعالیت در اینترنت و استفاده از فناوری را بزنیم؟

برای اکثر کاربران، دو راه بیشتر قابل تصور نیست: بازگشت به غار یا تن دادن به مناسبات دیکته شده جدید در دنیای دیجیتال. کاربران حتی نمی‌توانند تصور کنند راه سومی هم می‌تواند وجود داشته باشد و لذا، کاملا منفعلانه با موضوع مواجه شده و شرایط تحقیرآمیز این مناسبات تحمیل شده ار می‌پذیرند.

خوب اساسا ما (مردم عادی) قدرتی برای جنگیدن رودررو با غول‌هایی که هم سرمایه کلان دارند، هم رسانه دارند، هم فناوری دارند، هم نفوذ در ساختارهای سیاسی دارند و… اما ما، خودمان (مردم) را داریم. ما (مردم) می‌توانیم راه‌کارهای مردمی بسازیم و استفاده کنیم. ما، می‌توانیم وابسته به جی‌مافیا و در کل، محصولات و خدمات غیرآزادی که خود و شرایط‌شان را بر ما تحمیل می‌کنند نباشیم.

راه‌کار: #گوگل‌زدایی و #نرم‌افزار_آزاد

راه‌کار پیشنهادی این است: از یک سو گوگل‌زدایی کنیم و از سوی دیگر به سمت نرم‌افزارها و راهکارهای آزاد برویم.

بحث گوگل‌زدایی [لااقل از دید من] یک بحث نمادین است و به هیچ عنوان محدود به گوگل نیست. باید از همه بسترها و خدمات و نرم‌افزارهای غیرآزاد دوری کرد. اما جی‌مافیا و در راس آن، گوگل به لحاظ میزان نفوذ و حضورش در زمینه‌های مختلف، اهمیت بیشتری دارند. اگر فیس‌بوک فقط یک شبکه اجتماعی و پیام‌رسان است، گوگل همه چیز را دارد. گوگل به لطف اندروید آلوده‌شده به خدمات تحمیل‌شده گوگل در آن، اطلاعاتی را مداوم، حتی بدون پذیرش کاربر و حتی بدون وارد شدن به حساب کاربری روی اندروید در دقیقه جمع می‌کند. حتی گفته می‌شود به لطفا حجم و دقت و گستره اطلاعاتی که گوگل از کاربران دارد، گوگل ما را حتی بهتر از ما می‌شناسد.

جدی بودن خطر گوگل، نباید ما را از خطر دیگر خدمات غیرآزاد منحرف کند. بحث گوگل‌زدایی بیش از آن‌که درباره گوگل باشد، اشاره‌ایست به لزوم دوری کردن از راه‌کارهایی که وجودشان در گرو جمع‌آوری هر چه بیشتر اطلاعات ما و استفاده از آن‌ها برای مقاصد اقتصادی و سیاسی است.

رسیدن به این هدف، بدون #نرم‌افزار_آزاد ناممکن است.


  • نقاشی جی‌مافیا اثر Peha-Banquet است (تحت پروانه CC-BY)

مقاله مرتبط